پیر طریقت

اینجا چاه تنهایی من است

پیر طریقت

اینجا چاه تنهایی من است

خواب ابدیم آرزوست

گاهی برای حرف زدن دنبال کسی میگردی ولی پیدا نمیکنی

پیدا هم بشود نمیدانی چه بگویی

دلت مدام دنبال چیزی میگردد که میداند پیدا نمیشود دنبال گشتنش تازگی نداره عمری است که میگردد

کلافه ام کرده از بس که بهانه چیزی را گرفته که نمیداند چیست هرچه برایش مصداق می آورم پس میزند

میدانم مسکن این کلافگی چیست، خودم را بسیار مشغول کنم و در امور مختلف گم بشم، ولی انگار اوستا ما را در این دربدری دوست دارد، شاید هم این به مصلحت باشد، نمیدانم

فقط میدانم خیلی خسته ام اما نه خستگی که با یک شب خواب و یه روز استراحت رفع بشه این خستگی نیاز به یه خواب ابدی داره


یارب مباد که گدا معتبر شود

چند روزی میشه که رییس جمهور عزیز خانم وزیر رو عزل کرد یا به قول خودمون انداختش بیرون، خوب طبیعی که خیلی سر و صدا بلند بشه و بچه مذهبی ها دادشون در بیاد و مدیران متعهد سری به تأسف تکان بدهند، ولی من توی این مدت مدام به یه چیزی فکر میکردم

خوب خیلی طبیعیه وقتی یه نیرو با مدیر به اختلاف میرسه، مدیر می اندازش بیرون شاید به جرأت بشه گفت که هرکس چندسالی سابقه مدیریت داشته باشه حتما یه همچین تجربه ای داره تازه بعضی مدیران هستند که بخاطر اختلافشون با یکی دیگه، کس دیگری رو می اندازن بیرون، مثلا یکی از فامیلهاشون رو...

حالا چرا این کار رییس جمهور محبوب باید کارش باعث تعجب و نارارحتی همه بشه؟؟؟؟؟

قاب عکس

روزهای بی طعم و بی مزه میگذرند

هر روز در انتظار روز بعد سپری میشود

نه هیجانی نه فکری و نه ایده ای

رباتی شده ام از همان جنس کارمندی معروف

حیات هرکس به چیزی وصل است

اگر از کسی عشق را بگیری میمیرد از دیگری پول از فرد دیگر چیز دیگر

از من هم وقتی تکاپو و فکر و نظر...

حالا شدم مثل یک عکس در یک قاب نصب شده در دیوار اتاق

فقط یک ربان کج بالایش کم است که امید دارم بزودی زده شود

...